قسمت دهم

ساخت وبلاگ
تقدیم به کسانی که امروز رر جای دیروز من هستند که به نوعی اشتباه من را تکرار میکنند سرونشتم را به دست قلم میدهم تا دیگر هیچ پسری اشتباه مرا تکرار نکند ،امروز که قلم به دست گرفتم ۱۹سال دارم ... همه چی از جایی شروع شد که من و پدر مادرم به یک عروسی دعوت شدیم  اما اصلا قرار نبود به اون عروسی بریم چون مادرم حال خوبی نداشت و پدرمم کار واجبی داشت منم منصرف شدم اما یهو یی حوس کردم که خودم همراه دایی ام و خ قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : داستان,کاملا,واقعی,قسمت, نویسنده : rostmy بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

تااینکه سال تحصیلی  مدارس شروع شد وما چند نفر بوی که مجبور بودیم سرویس بگیریم  تاوبه کوشکک برویم از ده دره باد که همون ده رضوان اینا میشد چندتا دختر هم با ما میومد ویکی از آنها را میشناختم که اسمش شیدا بود دوست رضوان بود با خودم گفتم خدایا فرشته نجاتم را رساندی دمت گرم خدایا عاشقتم . بعداز چند مدت که باهم به مدرسه رفتیم و اومدیم یه روز شیدا به سراغ من اومد وگفت تو چرا سا کتی گفتم اشکال داه گفت نه قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت, نویسنده : rostmy بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

بهم گفت کارت دارم گفتم چته بگو گفت دوست دارم کمکم کنی گفتم چی گفت من قبلا با یه پسری رفیق بودم عکسم دست اون پسره هست میخوام بری برام بگیریش بهش گفتم خیلی خب پس توداری از من سو استفاده میکنی  گفت نه اینطور نیست گفتم نه من هین کهرا انجام نمیدم اصلا نمیخواد به لاله هم بگی  نخواستم خدا حافظ از پیشش اومدم شب همون روز گوشیم زنگ خورد جواب دادم گفتم شما گفت من خواهر شیدا هستم  گوصی را قطع کردم دوباره زنگ قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت, نویسنده : rostmy بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

یه روز از خواب که بیدار شدم اینترنت را که روشن کردم دیدم تو لاین برام پیام اومد یه نفری پیام داده بود که سلام عشقم خوبی ، چه خبر ــ دیشب خوابتو دیدم خواب بدی بود حالت خوبه سلامتی مواظب خودت باش اولش نمیدونستم کیه چون تو لاین اگه بخوای پیام بدی شماره نمیفته منم پیام دادم سلام  شما ،،خودتون را معرفی نمیکنید ،،چند دقیقه بعد پیام داد من شیدا هستم  واقعا تعجب کردم  گفتم برو گمشو  احق   پیام نده دیگه   قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت,چهارم, نویسنده : rostmy بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

این شعر که الان میخوام بنویسم از شعر های که قبلا حفظ بودم و خودم بیشتر تغییرش دادم و شعر های خودمو بهش اضاف کردم ولی در کل خودم  سرودمش  شاید بسیار زیبا نباشه ولی بخونین ..!! بیا که وقت تو بسیار و وقت من تنگ است روز های آخر عمر است و گوش به هر زنگ است  بیا که برای دل بیمار من شفا بخش  وگرنه دل عاشقی چون من برای تو تنگ است  بیا که دوری تو کار دست من داده ، زسوز سینه گلو ساز گریه هایم آهنگ است  بیــ قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت, نویسنده : rostmy بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

دیشب که با دوستام رفتم عروسی  واسه تماشا کردن که شاید یه کم حالم بهتر بشه وقتی که داشتم آهنگ های ترکی بسیار غمگین را گوش میدادم درد دلم را تازه شد طوری بود که اشکم دراومد دوستم بهم گفت داری گریه میکنی چته بهش گفتم هیجی دستم رفت تو چشمم  مهم نیست بیخیال  بعداز چند دقیقه  شیدا را داخل زن هایی دیدم که داشتن میرقصیدن  اعصابم بیشتر خرد شد  دوست نداشتم اصلا نگاهش کنم ولی بعد چند دقیقه ای نگاهش کردم دیدم قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت,هفتم, نویسنده : rostmy بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

اینم یه نامه که دوسال ازعاشق شدنم میگذشت نوشتم که به لاله بدم اما نشد... نامه یه عاشق به معشوق                                                                                         به نام  خدای مهربانی ها  نمی دانم ازکجا شروع کنم... اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود  /بیا وبرایم از لحظه لحظه شیرینی های عشق بگو آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست . ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم ،هم چشمانت را هم هم ق قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت,هشتم, نویسنده : rostmy بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

  خب بزارید یکم از پسری حرف بزنیم که رقیب من تو عاشق شدن بود اره اون پسر هم لاله را میخواست پسری که از اول راهنمایی تا سوم دوم دبیرستان باهم بودیم باهم درس خوندیم  دوست ندارم اسم پسره را بگم چون بعضی هاکه دارن زندگی نامه منو میخونن و منو میشناسن نمیخوام بدونن اون پسر کی بوده خب از اول راهنمایی تا سوم با اون پسر هیچ مشکلی نداشتم  اونم هیچ مشکلی نداشت بامن تا بعد اینکه سال اول دبیرستان عاشق لاله شدم قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت, نویسنده : rostmy بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15

همون طور که گفتم کسی که راز منو فاش کرد یکی دوتا از دوستام بودم که با عابروی من و عابروی لاله بازی کردند  بعداز اینکه هر جا رسیده بودند گفتند خیلی ناراحت شدم  اونی که عابوم را برد از خودم چند سال بزرگ تر هست که خودشم تو عاشقی شکست خورد و هرگز نمیبخمش دیگه هرجا میرفتم بهم میگفتن عاشق یواش یواش با خانوادم جرو بحث میکردم بهم پیله میکردند .منم اعصابم میریخت بهم عادت من شده بود فقط آهنگ گوش بدم تو خیال قسمت دهم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت دهم دنبال می کنید

برچسب : قسمت, نویسنده : rostmy بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 16:15